شاید بسیاری ازعلاقهمندان به بازیهای ویدیویی رویای تبدیلشدنبهیکطراحبازی (Game Designer) را در سر داشته باشند؛ اما برای دنبالکردن این رویا ابتدا باید بدانند طراحی بازی دقیقا به چه معناست و برای تبدیلشدن به یک طراح بازی و استخدام در چنین شغلی باید چه مهارتهایی به دست آورد و چه قدمهایی برداشت.
به گزارش روابط عمومی بنیاد ملی بازیهای رایانهای، طراحی بازی عبارتی است که اغلب مورد استفاده قرار گرفته اما در بسیاری موارد به شکل و مفهومی نادرست به کار برده شده است. طراحی بازی هنر به کاربستن اصول طراحی و زیباییشناسی برای آفریدن یک بازی است؛ طراحی بازی در واقع ترکیبی است از تفکر تحلیلی و روحیه خلاقانه. به عنوان یک طراح بازی نه تنها درباره تنظیمات کلی و احساسی که بازی به کاربر منتقل میکند مورد پرسش قرار میگیرید بلکه قوانین و مکانیک بازی هم از حوزههایی است که باید بر آن تسلط داشته باشید.
طراحی بازی یعنی داشتن یک چشمانداز و سپس استفاده از مهارتهای فنی برای رسیدن به آن. یکی از ویژگیهای کلیدی طراح بازی توانایی درک عملکرد عناصر مختلف در یک بازی و درک چرایی این عملکرد است. همه چیز از گیمپلی بازی گرفته تا مکانیکهای مشخص آن، از چالشها تا طراحی مراحل و جریان داستان باید برای وجود داشتن توجیه خود را داشته باشند و دقیقا درک و پیبردن به این دلیل و توجیه، کار طراح بازی است.
آفرینش شخصیتها، طراحی مکانیکهای بازی، تصمیمگیری درباره درونمایههای بازی، ارایه تضمین جهت رساندن بازی به استانداردهای لازم از نظر کیفی و محتوایی، تست محصول، بررسی خطاهای مربوط به گیمپلی، انیمیشنها، صدا و سبک هنری و همکاری با تیم تبلیغاتی همه و همه میتوانند از جمله وظایف یک طراح بازی باشند.
البته بسته به استودیوی سازنده بازی، نقش طراح بازی میتواند طیف متفاوتی از وظایف گوناگون را در بر بگیرد. در شرکتهای کوچکتر طراح بازی میتواند مدیر نوآوری یا خلاقیت (Creative Director) یا برنامهنویس اصلی شرکت هم باشد در حالی که در شرکتهای بزرگتر این نقشها برعهده افراد متفاوتی است که با یکدیگر همکاری میکنند.
همچنین عنوان طراح بازی درون خود برخی عناوین دیگر را هم پوشش میدهد؛ تخصصهایی که میتوانند تحت عناوینی چون طراح مراحل، طراحی رابط کاربری یا طراح سیستمها، تقسیمبندی و شناخته شوند.
در ادامه بررسی خواهیم کرد که برای تبدیلشدن به یک طراح بازی باید چه ویژگیهایی داشته باشید و چه مراحلی را سپری کنید.
پیگیری هدف از مسیر دانشگاه
برای تبدیلشدن به یک طراح بازی گزینههای تحصیلی متنوعی را پیش رو خواهید داشت. اگر قصد داشته باشید از مسیر دانشگاهی به هدفتان نزدیک شوید رشتههای متفاوتی چون برنامهنویسی کامپیوتر، علوم کامپیوتر، طراحی بازی و حتی ریاضی و منطق میتوانند شما را در این مسیر یاری کنند. حتی گاهی اوقات رشتههایی چون هنر، ارتباطات یا رشتههای حوزه کسبوکار هم میتوانند تا حدودی مرتبط محسوب شوند.
جوی دی طراح بازی ارشد شرکت Creative Assembly از جمله افرادی است که مسیر دانشگاه را انتخاب کرده و در توضیح این مسیر میگوید: «وقتی 15 ساله بودم با درسهای برنامهنویسی در دبیرستان کار را آغاز کردم. بعد در دانشگاه علوم کامپیوتر خواندم و وقتی سال پایانی تحصیلم را میگذراندم یک دوره تحصیلی طراحی بازی در یک دانشگاه دیگر پیدا کردم و یک سال اضافهتر هم این دوره را گذراندم. مدت کوتاهی پس از پایان این دوره شروع به کار کردم.»
دیزی فرناندز طراح شرکت State of Play یکی دیگر از کسانی است که مسیر سنتی و تثبیتشده تحصیلی را طی کرده. او مدرک ارشد طراحی و توسعه بازی را از مدرسه ملی فیلم و تلویزیون انگلستان دریافت کرده است. او مسیر آکادمیک را انتخاب کرده چرا که به قول خودش حجم بسیار زیاد اطلاعات موجود در اینترنت او را گیج و آشفته میکرده است.
این طراح بازی میگوید: «من دچار مشکل نارساخوانی هستم و اغلب نیاز دارم نکات فنی به روشهای مختلفی برایم توضیح داده شوند. در نتیجه استفاده از روش آکادمیک به نظرم منطقیترین گزینه به نظر رسید تا از طریق آن بیاموزم چطور باید بازی بسازم ... با این حال لازم است تاکید کنم متوجهم که چه امتیازاتی داشتم: تحصیل در مقاطع بالاتر گرانقیمت است و البته تضمینی هم نیست که پس از آن حتما بتوانی شغل پیدا کنی.»
مدرک دانشگاهی چقدر مهم است؟
داشتن پیشزمینه فنی قوی برای یک طراح بازی قطعا اهمیت زیادی دارد اما لزوما چنین پیشزمینهای از طریق مسیر رسمی دانشگاه به دست نمیآید. جوی دی معتقد است داشتن مدرک طراحی بازی پایه و اساس خوبی ایجاد میکند و میتواند هنگام جستوجو برای شغل نقش مهمی بازی کند اما این طراح بازی میافزاید: «با این حال مهم است که تجربه عملی داشته باشید نه صرفا دانش رسمی و تئوریک. موتورهای مجانی و منابع را میتوانید به صورت آنلاین پیدا کنید و بازی خودتان را بسازید یا میتوانید دورههای فنیتری چون مهندسی یا علوم کامپیوتر را بگذرانید.»
اولی هایند طراح ارشد شرکت Jagex مدرک علوم کامپیوتر دارد و برای طی این مسیر دو دلیل داشته است. دلیل اول اینکه مهارتهای فنی از نظر او برای یک طراح امتیاز بسیار بزرگی است و دیگر اینکه این طراح معتقد است: «ورود به صنعت بازیهای ویدیویی چندان ساده نیست و داشتن مهارتهای متفاوت و تکیه بر آنها دست کم در کوتاه مدت همیشه خوب است.»
مالات عباس طراح مستقل بازیهای ویدیویی در رشته توسعه بازیهای کامپیوتری دانشگاه جان مورز تحصیل کرده و این مسیر را با ارشد انیمیشن سهبعدی ادامه داده است. او باور دارد برای تبدیلشدن به یک طراح بازی لازم نیست حتما در این رشته تحصیل کرده باشید چرا که به نظر او تنوع تجربه در نهایت به داشتن ایدههای متنوعتر منجر میشود. این طراح معتقد است: «دورههای سنتی طراحی بهتان کمک میکنند فرصتهای شغلی بیشتری پیدا کنید. اما بسیاری از افراد در حال حاضر این دورهها را میگذرانند و واقعا مطمئن نیستم چنین روشی برای صنعت بازی مناسب باشد. خوب است که متمایز و دارای پیشزمینهای چندبعدی باشید.»
راس گاوینگ که از مدیران شرکت بازیسازی Codemasters است مثال مناسبی است که نشان میدهد گاهی مدارک متفاوت اما مرتبط هم میتوانند در درک طراحی بازی موثر باشند. او میگوید: «من هیچ نوعی از آموزش رسمی طراحی بازی را نگذراندم اما مدرک طراحی گرافیک دارم که به من اصول ارتباط بصری موثر را آموخت. مطمئن نیستم دورههای دانشگاهی در رشته طراحی بازی اصلا ضروری باشند.»
در واقع باید گفت بسیاری از طراحان بازی هم مدارک رسمی دانشگاهی ندارند؛ گاهی به دلیل کمبود وقت و گاهی به دلیل کمبود پول و البته در مواردی به این دلیل که وقتی به صنعت بازیهای ویدیویی وارد شدند اصلا این دوره تخصصی در دانشگاه وجود نداشته. برای مثال کرولاین مارشال بنیانگذار شرکت توسعه بازی INTERIOR/NIGHT که ابتدا در رشته ارتباطات و سپس علوم سیاسی تحصیل کرده و بعد دورهای تحت عنوان چندرسانهای را گذرانده، نمونهای است از این فعالان. او با اشاره به اینکه شرایط مذکور 20 سال پیش چنین بوده میگوید: «برای تبدیلشدن به نویسنده داستان بازیهای ویدیویی برنامه مبهمی در ذهن داشتم اما واقعا نمیدانستم طراحی بازی چیست تا اینکه در استودیوی Quantic Dream شروع به کار کردم. در اواخر دهه 1990 یا اوایل 2000 اساسا دورههای آموزشی طراحی بازی وجود نداشت بنابراین انتخابی در کار نبود. صرفا به ناگاه وارد میدان کار شدم، حتی نمیدانستم طراحی بازی به چه معناست. اگر تجربه من را در نظر بگیرید فکر نمیکنم آموزش رسمی ضروری باشد. شما میتوانید با خواندن چندین کتاب و البته اول و مهمتر از همه با ساختن بازی و تجربهکردن بیاموزید. با این حال، فکر میکنم آموزش رسمی ممکن است مفید باشد و نقش یک شتابدهنده را ایفا کند. در یک محیط مناسب سریعتر یاد میگیرید و چنین محیطی از اشتباهات هم جلوگیری میکند.»
نهایتا میتوانیم به جوردی مینسترال و اکلسیس کورومیناس بنیانگذاران استودیوی Piccolo اشاره کنیم. این دو نیز طراحی بازی را با تجربه و الهامگرفتن از طیف وسیعی از منابع مختلف آموختند. مینسترال در این زمینه میگوید: «بسیار متکی به خود بودیم. طراحی بازی را با تجزیه و بازیکردن بازیهای ویدیویی، بازیهای رومیزی، طراحی تبلیغات، خواندن کتاب و دیدن فیلم آموختیم.»
چطور به عنوان طراح در صنعت بازی جلب توجه کنیم؟
1- پورتفولیو بسازید
اگر قصد دارید در صنعت بازیهای ویدویی توجهها را به خود جلب کنید لازم است فرصتهای خودتان را بیافرینید. در حال حاضر میتوان ادعا کرد در لحظهای از تاریخ ساخت بازیهای ویدیویی قرار داریم که استفاده از ابزارهای مجانی برای شروع کار هرگز به این سادگی نبوده است. صرفا به تمرین و ممارست نیاز دارید.
جوی دی طراح ارشد شرکت Creative Assembly معتقد است هیچ میزانی از تحصیلات نمیتواند جایگزین تجربهای شود که هنگام ساخت بازی خودتان به دست میآورید. او میافزاید: «میخواهد از طریق گیم جمها باشد یا از طریق کار روی پروژه خودتان، در خانه یا با افرادی در اینترنت، مهم این است که به شکل مداوم مهارتهایتان را پرورش و توسعه دهید.»
بهتر است در ژانرهای مختلف تمرین کنید. اگر در بازیهای پلتفرمر تمرین کردهاید، چرا حالا سراغ یک بازی استراتژیک یا تیراندازی نروید؟ ساخت یک بازی رومیزی یا کارتی هم میتواند درسهای ارزشمند و بینش عمیقی در زمینه طراحی در اختیارتان بگذارد.
مالات عباس طراح مستقل بازیهای ویدیویی در این زمینه میگوید: «ساخت بازیهای مستقل فردی و گیم جمها را توصیه میکنم که از طریقشان میتوانید با هر میزان دانشی برای خود یک پورتفولیو بسازید یا حتی بهتر از آن مسیر تحصیلی خود را تکمیل کنید. طراحی را میتوان به شکل عملی نمایش داد و برای آن کمتر به صلاحیتهای رسمی نیاز است.»
2- در نقش آزمایشگر تضمین کیفیت تجربه کسب کنید
سوای ارزش کار روی بازی شخصی، به دست آوردن تجربه دست اول مرتبط با طراحی بازی در یک استودیو برای یافتن شغل در این حوزه حقیقتا ارزشمند است. از این زاویه، حضور در بخش تضمین کیفیت (QA) یکی از بهترین قدمهایی است که میتوانید در ابتدای راه بردارید.
کرولاین مارشال بنیانگذار شرکت توسعه بازی INTERIOR/NIGHT در این زمینه میگوید: «کارکردن با دوستانتان روی بازی خودتان تجربه فوقالعادهای است اما از نظر من اصلیترین کاری که باید بکنید گرفتن شغل در یک استودیوی توسعه بازی است که امکان طیکردن یک چرخه کامل از بخشهای مختلف شامل مفهوم/پیشتولید/تولید/عرضه را به شما بدهد. پس از آنکه این چرخه را طی کنید تجربه بسیار ارزشمندی را به دست آوردهاید.»
راس گاوینگ که از مدیران شرکت بازیسازی Codemasters است هم نظر مشابهی دارد. او فعالیتش را با حضور در نقش آزمایشگر بخش تضمین کیفیت در شرکت Blitz Games آغاز کرد. تعهد او به این شغل باعث شد مدیران شرکت تحت تاثیر قرار بگیرند و به سرعت از او خواسته شد به عنوان کارشناس طراحی بازی شرکت درخواست شغل بدهد. البته گاوینگ اشاره میکند که از یک طراح بازی تازهکار انتظار نمیرود لزوما چنین تجربهای داشته باشد اما درک فرایند توسعه بازی و اینکه یک استودیو چطور کار میکند واقعا مفید است.
او چنین توضیح میدهد: «به عنوان مسیری که برای من شخصا نقش کمککنندهای داشت و تقریبا بیش از نیمی از اعضای تیمم هم آن را طی کردهاند اکیدا توصیه میکنم نقشی در بخش تضمین کیفیت به عنوان آزمایشگر بگیرید و کارتان را از آن نقطه آغاز کنید. این نقش بهتان فرصت میدهد چیزهای بسیاری درباره صنعت بازی بیاموزید و دریابید یک استودیو چطور اداره میشود. در عین حال فرصتی هم خواهد بود که از این طریق توجهها را به خودتان جلب کنید.»
3- از مسیر ساخت ماد وارد شوید
ساخت ماد (تغییر یا ویرایشی که طرفداران بازیهای ویدیویی در آن ایجاد میکنند) برای بازیها شیوه تثبیتشده دیگری برای کسب تجربه است. این روزها بسیاری از بازیها مادهای مختلفی دارند بنابراین نباید دشوار باشد که در سایتهایی مثل ردیت، دیسکورد، استیم یا هر پلتفرم دیگری به یکی از انجمنهای مادسازی بپیوندید.
لیست بازیهای موفقی که ابتدا به عنوان یک ماد آغاز به کار کردهاند لیست بلندبالایی است: بازی «استر عزیز» (Dear Esther) یک ماد برای سورس انجین ولو بود. «دوتا» (Dota) مادی برای «وارکرفت 3» (Warcraft III) بود. بازی DayZ ریشه در Arma 2 داشت و ریشههای بازی محبوب «پابجی» (PUBG) هم در Arma 3 بود.
سوای اینها، برخی استودیوها هنگام جذب نیرو به جریان مادسازها توجه دارند. این استودیوها هم به سازندگان مادها پیشنهاد کار میدهند و هم هنگام توسعه بازیهای خود با آنها همکاری دارند. جوی دی این بحث را چنین جمعبندی کرده است: «شروع به عنوان سازنده ماد یک بازی که ابزار لازم را در اختیارتان میگذارد نقطهای عالی است تا از طریق آن قدرت طراحی بازیتان را گسترش دهید. این موضوع در عین حال برایتان یک انجمن عمومی پدید میآورد که اگر کارتان محبوب دیگران شد میتواند موجب کسب شهرت و شناختهشدنتان هم بشود.»
طراح بازی باید چه کیفیتهایی داشته باشد؟
1- همزمان تحلیلی، منطقی و خلاق باشید
طراحی بازی نیازمند ترکیبی از مهارتهای تحلیلی، فنی و خلاقانه است. کرولاین مارشال که کار خود را از استودیوهای کوآنتیک دریم آغاز کرد در ابتدا نمیدانست وظیفه یک طراح بازی چیست اما تلاش کرد درک کند چگونه تمام اجزای یک بازی کنار هم قرار میگیرند. او در این مورد میگوید: «طراحان بسیار تحلیلیاند؛ آنها میتوانند به شکلی دقیق و هوشمندانه توضیح دهند که چرا یک بازی بد و چرا یک بازی دیگر فوقالعاده است. اما میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی تفاوت وجود دارد. برای طراح شدن باید هر دو را با هم داشته باشید. باید بتوانید دادهها را بررسی کنید، تجربهای که در جهان درباره محصول شما شکل میگیرد را مد نظر قرار دهید و تصمیم بگیرید. به محض آنکه تجربه کافی را کسب کنید و مخاطبتان را خوب بشناسید قادر خواهید بود به غریزهتان اعتماد کنید.»
جوی دی هم در همین زمینه میافزاید: «باید توانایی تفکر منطقی را داشته باشید و اطمینان حاصل کنید که همه سیستمها و تعاملاتتان معنا دارند. باید همه چیز را تجزیه و تحلیل کنید و در عین حال قادر باشید مکانیزمها و سیستمهایی که پشت کارکرد چیزها قرار گرفتهاند را تجزیه و مطالعه کنید.»
2- مهارتهای سخت را با نگرش مناسب ترکیب کنید
در زمینه مهارتهای سخت (Hard Skills) باید گفت تسلط به ریاضی و برنامهنویسی برای هر طراح بازی فواید زیادی خواهند داشت اما اینطور نیست که اگر بر این دو تسلط نداشته باشید نتوانید طراح بازی شوید.
راس گاوینگ باور دارد که بهترین کار متخصصشدن در یک رشته (طراحی، هنر یا برنامهنویسی) و سپس همکاری به عنوان دانشجو با سایر افراد در یک تیم است تا از طریق این همکاری به درک و نگرش درستتری از سایر رشتهها برسید.
3- روابط عمومی خوبی داشته باشید
ارتباطات یکی از عناصر کلیدی طراحی بازی است. ساخت یک بازی ویدیویی یک تلاش جمعی است بنابراین فقط ساختن مکانیکهای عالی برای یک بازی کافی نیست، شما باید تفکرات خود را برای تیمتان توضیح دهید.
اولی هایند طراح ارشد شرکت Jagex تاکید دارد که باید مهارتهای ارتباطی فوقالعادهای داشته باشید. او این مساله را چنین توضیح میدهد: «چه قصد ارایه ایده بازی را داشته باشید، چه قصد توضیح منطقتان را، چه بخواهید بازخورد بدهید یا بخواهید صرفا به عنوان عضوی از یک تیم کار کنید، در همه این موارد مهارت ارتباطی ضروری است؛ یعنی مهارت نوشتاری و گفتاری. لازم است که حلکننده مساله باشید چرا که پیداکردن راه حل برای مسائل بخش اصلی کار روزانه شما است.»
جوی دی طراح ارشد شرکت Creative Assembly هم بحث را چنین تکمیل میکند: «طراحی بازی یک کار شدیدا مشارکتی است. هرگز یک فرد تمام تصمیمات را نمیگیرد. باید با افرادی در حوزه خود یا حوزههای دیگر همکاری بسیار نزدیکی داشته باشید و باید بتوانید هنگام پیشبرد کارتان ارتباط شفافی با دیگران برقرار کنید. شاید تواضع از جمله ویژگیهایی باشد که کمتر مورد توجه قرار گرفته اما در این حوزه ضروری است چرا که اجازه میدهد پذیرای انتقادات باشید و از آنها بیاموزید؛ بپذیرید که ممکن است اشتباه کرده باشید و دیدگاهها و ایدههای دیگری را مد نظر قرار دهید.»
4- از همدلی و درک دیگران غافل نشوید
گوشدادن به نظرات دیگران نیازمند همدلی است؛ داشتن این ویژگی برای تبدیلشدن به یک طراح بازی نیز ضروری است چرا که به او امکان میدهد کسی که قرار است محصول را بازی کند و آنچه او میخواهد را درک کند.
اکلسیس کورومیناس از بنیانگذاران استودیوی Piccolo مساله را چنین باز میکند: «یک مشکل رایج در حوزه طراحی بازی این است که فرض میشود همه مردم یکسان فکر میکنند و یکسان واکنش نشان میدهند. رسیدن به راه حلهایی که برای همه مفید باشد بسیار دشوار است چرا که همه از عناصر یکسان لذت نمیبرند یا با مسائل یکسانی درگیر نمیشوند. در برخی موارد باید آگاه باشید که مهم نیست چه میکنید، هر محصولی که طراحی کنید هم نواقصی خواهد داشت و تنها کاری که میتوانید انجام دهید به حداقل رساندن این نواقص احتمالی است. طراحی بازی از آن دست مهارتهایی است که با تکرار زیاد و آزمایش با تعداد زیادی کاربر به پختگی میرسد. بسیار دشوار و پیچیده است که بتوانید از طرح خود فاصله بگیرید و ایراداتش را به دقت بسنجید؛ خیلی سخت است که از سوگیریهای شخصی خودتان رها شوید.»
برای مصاحبه کاری آماده شوید
برای حضور موفق در مصاحبههای کاری در حوزه طراحی بازیهای ویدیویی قطعا باید از قبل آمادگی کافی داشته باشید. باید تمرین کنید که به سوالات متداول به بهترین نحو پاسخ دهید. نمونه کارهایتان را مرور و به روز کنید، همچنین لیستی از سوالات را برای مصاحبه آماده داشته باشید.
مصاحبههای مشاغل حوزه طراحی بازی اغلب شامل سوالاتی هم در بعد فنی و هم در بعد خلاقانه خواهند بود. باید آماده باشید تا مهارت خود را در استفاده از نرمافزارهای خاص، درکتان از آنچه این موقعیت شغلی نیاز دارد و علاقهتان به صنعت و محصولاتش را نشان دهید.
سوالات مصاحبه عموما به جنبههای خاصی از شرح شغل، محیط کار و فرصتهای پیشرفت نیز مرتبط خواهند بود پس در این زمینهها هم پاسخهایی را مد نظر داشته باشید.
تصورات غلط رایج در مورد طراحی بازی
احتمالا اولین تصور غلط رایج این باشد که طراحان بازی تمام روز را مشغول بازیکردناند. این تصور درباره کل صنعت بازی در بسیاری از اذهان جاری است و خیلی از مشاغل مرتبط با این صنعت را چنین در نظر میگیرند.
اولی هایند درباره این تصور غلط چنین توضیح میدهد: «مطمئن نیستم که اگر کسی کوچکترین درکی درباره بازی داشته باشد باز هم چنین فکری بکند. اما به هر حال اگر هنوز متوجه نشدهاید باید بگویم ساختن بازی کار سختی است. چنین کاری از زوایای گوناگون دشوار است؛ از تولید گرفته تا بخش فنی، هنری و طراحی. گاهی کار میتواند خیلی سخت شود پس واقعا نیاز است که شوق درونی کافی داشته باشید تا از عهده کار برآیید.»
مارشال هم به سختی این کار و سختکوشی لازم برای ساخت یک بازی اشاره و تصریح میکند که طراحی یک بازی بسیار بیش از آنچه ممکن است مردم فکر کنند دشوار است: «طراح بازی در هر مرحله از روند توسعه محصول نقش محوری دارد. او سوای اینکه وظایف کوچک یا بزرگی را عهدهدار شده، باید در کلیت کار دخالت مستقیم داشته باشد و با هر دپارتمان استودیو ارتباط بگیرد.»
مالات عباس طراح مستقل بازیهای ویدیویی اشاره دارد که نباید طراحی بازی را با کارگردانی بازی اشتباه گرفت. به گفته این متخصص ورود به صنعت بازی به همراه حفظ جاهطلبیها و بهاشتراکگذاشتن ایدهها مهم است اما سعی نکنید قبل از اینکه راهرفتن بیاموزید بدوید: «شما کارگردان بازی نیستید. نمونههایی از افراد بااستعداد در این حرفه داشتهایم که رشد کردند و به مرحله هدایت تیمها رسیدند. با این حال تعداد این موارد اندک است اما عمده طراحان بازی افرادی بینامونشاناند که البته وزن و اهمیت یکسانی در این صنعت دارند. دوباره باید تاکید کرد که همکاری مهم است. بسیاری از جوانان را دیدهام که اسیر توهم درباره تواناییهای خود شدهاند و خیال کردهاند میتوانند کارگردان بازی باشند در حالی که فاقد مهارتهای اساسی برای چنین موقعیتی بودهاند.»
راس گاوینگ هم بحث را چنین جمعبندی میکند: «دوست ندارم آن کسی باشم که رویاهای مردم را خراب میکند اما قرار نیست همه روز را روی مبل بنشینید و بازی کنید، شما تصمیمگیرنده سبک هنری یا طرح شخصیتها نیستید و احتمالا به آنجا نمیرسید که یک تیم 500 نفره را کارگردانی کنید.»
توصیههایی به طراحان بازی تازهکار
1- از تحصیل علم روز و ساخت مداوم بازی جا نمانید
مهمترین توصیه به هر طراح بازی مشتاق، توصیهای ساده است: مهارتهای خود را با تمرین بیشتر پرورش دهید. دیزی فرناندز طراح شرکت State of Play در این مورد میگوید: «توصیهام این است در اولین قدم موتور بازیسازی یونیتی را به شکل رایگان دانلود کنید و سعی کنید از طریق ویدیوهای آموزشی برای مبتدیان تمرین را آغاز کنید. نهایتا بهترین راه یادگیری طراحی ساخت چند بازی ساده و کوتاه است تا ببینید چه دوست دارید و محدودیتهایتان کجاست.»
جوی دی معتقد است میتوانید با چیزی به سادگی ماریو میکر (سیستم ساخت بازی از مجموعه بازیهای سوپر ماریو) آغاز کنید. این طراح باور دارد که برای ساختن یک بازی هیچ راه و مسیر اشتباهی وجود ندارد پس وقتی پای خلاقیت و آفرینش وسط باشد دلیلی ندارد خودتان را محدود کنید: «چه برای یک استودیو کار کنید چه در حال آزمایش توسط خودتان باشید. گاهی ممکن است خیال کنید ایدههایتان احمقانه است اما احتمال دارد فرد دیگری در تیمتان ارزشی در کارتان ببیند که شما متوجهش نباشید.»
گاوینگ بحث را چنین خاتمه میدهد: «گاهی اوقات احساس میکردم ایدههای من چنان قدرتی ندارند که مورد ارزیابی افراد باتجربهتر قرار گیرند. اما آموختم که به اشتراکگذاشتن یک ایده به دیگران اجازه میدهد با آن کار کنند، آن را توسعه داده و بهبود بخشند.»
2- به قدر کافی بازی کنید
پیش از این اشاره کردیم که نباید خیال کنید طراح بازی همواره مشغول بازی است اما مسلما طراحی بازی با بازیکردن در ارتباط است پس به یاد داشته باشید باید یک بازیکن فعال باشید و به قدر کافی برای تجربه بازیهای ویدیویی وقت بگذارید. در واقع باید از هر بازی چیزی بیاموزید و به دانش خود بیافزایید.
گاوینگ موضوع را چنین شرح میدهد: «چه خوب باشد چه بد، چه سرگرمکننده باشد و چه نباشد، از خود بپرسید چرا چنین احساسی دارید و بازی چه کرده که شما را به این حس رسانده است. نگاهی دقیق به بازیهایی بیاندازید که اخیرا تجربه کردید و مشخص کنید چه مکانیکهایی بهتر بود به آن اضافه شده یا در آن جایگزین شوند تا تجربه کاربر بهبود پیدا کند. سپس خودتان را موظف کنید یک طرح یک صحفهای برای این بازی آماده کنید که به یک فرد دیگر تصویر واضحی از مقصودتان بدهد به آن حد که بتواند از آن طریق ساخت ایدههای مد نظر شما را آغاز کند.»
میتوانید از این شیوه فعال و تحلیلی برای بازیکردن روزمره خود هم استفاده کنید. کورومیناس از این هم فراتر رفته و پیشنهاد میکند سعی کنید هر موقعیتی را در ذهن خود به یک بازی تبدیل کنید: «تصور کنید در فرودگاه و درون صفی برای سوارشدن به هواپیما قرار دارید. در چنین موقعیتی میتوان چه نوع بازیای ساخت؟ سعی کنید مجموعهای از قوانین را در نظر بگیرید و سپس نتایج قوانین مد نظرتان را تجسم کنید. در مورد سرگرمکننده یا جذاببودن این قوانین و نحوه بهبود آنها بیاندیشید. شاید این کار به نظرتان احمقانه برسد اما راه فوقالعادهای است تا زمان را بدون چککردن مداوم گوشیتان سپری کنید و همزمان در حال تقویت مهارتهای طراحی خود هم باشید.»
3- بازخورد بگیرید و سوال بپرسید
گاهی بهاشتراکگذاشتن آنچه تولید کردهاید یا ایدهای که در سر دارید میتواند ترسناک به نظر برسد اما در هر حال نباید آنها را برای خود نگه دارید. میتوانید بازی خود را در یک پلتفرم رایگان منتشر کنید یا صرفا ایدههای خود را با کسانی که میشناسید درمیان بگذارید. مینیسترال در این مورد میگوید: «بازیهای خود را به همراه مجموعهای از دستورالعملها بسازید، حتی اگر یک بازی رومیزی یا یک بازی با استفاده از کاغذ و قلم باشد. سپس از دوستان و اعضای خانواده خود بخواهید آن را بازی کنند. فقط تماشا کنید و بشنوید. چیزی را به آنها توضیح ندهید. با دیدن واکنشها و تحلیل فرایندهایی که آنها از سر میگذرانند چیزهای بسیار بیشتری نسبت به زمانی که صرف ساخت بازی میکنید، خواهید آموخت.»
چه به عنوان عضو یک استودیو و چه به عنوان یک طراح مستقل نباید صرفا پذیرای نقد و بازخورد باشید بلکه باید خود به شکلی فعالانه در جستوجوی نقد و بازخورد باشید. دی موضوع را چنین توضیح میدهد: «هنگامی که برای اولینبار فرصت کار به عنوان طراح را در استودیوی Creative Assembly پیدا کردم روی گشودهای نسبت به بازخوردها داشتم و سعی کردم تا بیشترین حد ممکن از سایر طراحها بیاموزم و نکات مختلف را جذب کنم. اما یکی از کارهایی که اگر به آن دوران برگردم به شکل دیگر انجام خواهم داد این است که سوالات بیشتری مطرح کنم. فکر میکنم پرسیدن سوالات بیشتر و تعمق بیشتر در ذهن طراحان میتوانست به من درک وسیعتر و بویژه اعتمادبهنفس بیشتری به عنوان یک طراح بدهد. بازخوردها به شما کمک میکنند. تولیدات خود را به شکل آنلاین به نمایش بگذارید، نقدهایی که مطرح میشوند را دریافت کنید و از آنها برای آموختن و رشددادن مهارتهای توسعه بازی و همچنین رشد شخصیتتان استفاده کنید.»
4- به سایر تجربیات زندگی بیتوجه نباشید
در هر حال زندگی فقط بازیهای ویدیویی نیست. زندگی کنید و همین زندگیکردن از شما طراح بهتری میسازد. مارشال میگوید: «خود را با مطالعهی بسیار، رفتن به موزهها، سفرها و مشاهده زندگی انسانها پرورش دهید تا درک کنید ذهن افراد چطور کار میکند.»
هایند این مشاهدات را تجربه زندگی توصیف میکند و معتقد است: «دیدن فرهنگهای مختلف، تلاش برای انجام فعالیتهای عجیب و دیوانهوار در شما منابع احساسی را ذخیره میکنند که میتوانید هنگام خلق هنر ازشان استفاده کنید.»
به خاطر داشته باشید که طراحی حوزه وسیعی است که در زمینههای گوناگون کاربرد دارد در نتیجه حتی توجه به اینکه چطور سایر صنایع از پس مشکلات طراحی محصولات خود برمیآیند هم میتواند به شما درک بهتری از نقشتان به عنوان طراح بدهد.
مالات عباس این موضوع را چنین جمعبندی میکند: «به سایرشیوههای طراحی و سایر مدیومها خارج از صنعت بازی توجه کنید. مثلا میتوانید از حوزه طراحی داخلی چه چیزهایی بگیرید و به صنعت بازی بیاورید؟ از طراحی در صنعت مد چطور؟ ما در یک جامعه جهانی متنوع زندگی میکنیم، از این جهان چه الهام منحصر به فردی دریافت میکنید که به کار حل مشکلاتتان بیاید و تجربیاتی ارزشمند برایتان فراهم کند؟»
منابع: GamesIndustry، Indeed