این روزهای هنر ـ صنعت ـ رسانه بازیهای ویدئویی برای خودش غمنامهای است. بیایید یک بار از بالا به وضعیت بازیهای ویدئویی که نزدیک به نیمی از جامعه ما را درگیر خودش کرده نگاهی بیندازیم؛ در این جامعه کم و بیش بیقانون ما، هر نسخه از بازیهای خارجی قیمتی حدود 5 تا 10 هزار تومان دارد و بازی ایرانی هم که چند صباحی است متولد شده تقریبا با همین قیمت عرضه میشود.
کمتر از این هم نمیشود فروخت. مثلا هزار تومان را نمیشود برای بازی ایرانی قیمتگذاری کرد. بعد مشتری ایرانی در این بازار میگوید بازی خارجی (5000 تومان) از بازی ایرانی (5000 تومان) بهتر است. خب معلوم است که بازی ایرانی در این بازار نمیتواند با بازی خارجی رقابت کند. مفهوم رقابت یعنی نسبت قیمت با کیفیت؛ یعنی پراید 20 میلیون تومانی میتواند با مرسدس بنز 400 میلیون تومانی رقابت کند و بیشتر مردم پراید میخرند نه بنز. قصه دردآور بازی ایرانی از همینجا شروع میشود که بازی ایرانی 5000 تومانی با بازی خارجی که متوسط 60 دلار معادل تقریبی 220 هزار تومان قیمتش است نمیتواند رقابت کند، چون همان بازی خارجی که بیش از 200 میلیون دلار برای تولیدش هزینه شده به قیمت بازی ایرانی فروخته میشود و غوغای این بازار این است که همین بازی خارجی 5000 تومانی برای کپیکننده (بخوانید دزد محصولات هنری) ایرانی بسیار سودآورتر است.
قصه اینجا تمام نمیشود. وقتی جوان ایرانی باهوش پرتلاش هنرمند و هزار صفت مثبت دیگر میآید پای کار و ایران را وارد چرخهای میکند به نام تولید بازیهای ویدئویی که جزو تکنولوژی برتر محسوب میشود و در نهایت سالی نزدیک به 100 عنوان بازی ایرانی تولید میشود، با همه این ظلمی که وجود دارد بازیاش را وارد بازار میکند و حالا نیاز دارد حداقل به گوش مخاطب ایرانی برسد این بازی تولید شده و حالا اینجای قصه گوشهای مدیران بازرگانی رسانهها تیز میشود که بازی یک صنعت است و باید برای اطلاعرسانی و تبلیغ پول پرداخت کند. نه اینکه از صبح تا نصف شب کلی برنامه و صفحه مجله و روزنامه و صفحات وب به تبلیغ و معرفی بازیهای خارجی اختصاص ندارد، حالا نوبت بازی ایرانی که میشود بهعنوان یک محصول تجاری با آن برخورد میشود.
آن طرف ماجرا جالبتر است؛ اسم فرهنگ و جنگ نرم و جهانی نشدن و امپریالیسم که میآید همه دستگاههای دولتی و حکومتی فریاد ای وای فرهنگ ایرانی سر میدهند و پروژه تعریف میکنند برای برگزاری یک همایش و نشست و... و وقتی صحبت از یک ابزار استراتژیک و بسیار اثرگذار به نام بازی ویدئویی میشود، همه مسئولان به سمت بنیادی به نام بنیاد ملی بازیهای رایانهای اشاره میکنند و برای حمایت از آن شانه بالا میاندازند.
اشکالی ندارد؛ بنیاد ملی بازیهای رایانهای متولی این هنر ـ صنعت است و همه تلاشش را بدون حمایت میکند، اما همیشه تصور میکنم که انگار دارم در جایی مثل سازمان سینمایی 60 سال پیش کار میکنم که فیلمهای خارجی یکهتاز سینماهای ایران بودند و اگر نامی از داشتن یک سینمای بومی و ملی میبردی مسخرهات میکردند و حالا ما سینمای ملی داریم. شاید 30 سال دیگر ما صنعت بازیهای ملی داشته باشیم و «کلش آو کلنز» نیاید همه مخاطب من را ببلعد...
هادی کافی - معاون ارتباطات بنیاد ملی بازیهای رایانهای
محمد مهدی
١٢ ارديبهشت ١٣٩٥ ١٠:٠٩سلام همه اینها به کنار دردی که ما بازی سازان مستقل از حمایت مالی میکشیم به کنار. همین الآن که دارم اینو مینویسم، تیم ما داخل یک پارکینگ 12 متری در حال کار بر روی یک پروژه فشرده اما بزرگ، سخت در تلاشه! تنها انگیزه و تنها امید زندگیمون تو همین بازی سازیه و فقط به همین دلیل رفاقتی کار میکنیم و از همدیگه چشم داشت نداریم تا وقتی بازی رو بدیم بیرون! به امید موفقیت ایران و صنعت بازیسازی اش