ایا زمانی را به یاد دارید که همه تصور می کردند بازی های رایانه منحصرا برای کودکان هستند؟ سال ها طول کشید که توانستیم رسانه ها را متقاعد کنیم که همه در هر سنی میتوانند ان ها را بازی کنند. اگرچه بازی هایی وجود دارند که تجربه ای کودکانه را به ما پیشنهاد می دهند ولی بیشتر ان ها پیچیده، جذاب و دارای خشونت بالایی هستند که تنها مناسب بزرگسالان است.
ایا زمانی را به یاد دارید که همه تصور می کردند بازی های رایانه منحصرا برای کودکان هستند؟ سال ها طول کشید که توانستیم رسانه ها را متقاعد کنیم که همه در هر سنی میتوانند ان ها را بازی کنند. اگرچه بازی هایی وجود دارند که تجربه ای کودکانه را به ما پیشنهاد می دهند ولی بیشتر ان ها پیچیده، جذاب و دارای خشونت بالایی هستند که تنها مناسب بزرگسالان است.
تعدادی از این بازی های بزرگسالانه به ما نشان می دهند که چطور می شود در یک بازی که کاملا مناسب بزگسالان است شبیه به یک کودک بود. ان ها حتی به ما اجازه می دهند که در نقش یک کودک بازی کنیم تا چشم انداز مختصری از زندگی ان ها داشته باشیم. نتایج این بازی ها به شدت قوی و گاهی شوکه کننده و در مواردی هم خنده دار هستند.
این شما و این هم ۷ بازی بزرگ سالانه ای که شما در ان نقش یک کودک را ایفا می کنید:
- The Walking Dead: Season 2
- Among The Sleep
- South Park: The Stick Of Truth
- Bastion
- Bully
- Limbo
- The Last Of Us
در فصل اول مرده ی متحرک شما کنترل Lee را در اختیار داشتید که تمام خواسته ی درونیش حفاظت از کلمنتاین در برابر دنیای اخرالزمانی زامبی زده بود. در فصل دوم کلمنتاین قصه ی ما تنها شد و در نقش قهرمان داستان قرار گرفت. مانند همیشه به ظاهر شما باید از میان انبوه زامبی ها فرار می کردید، ولی در واقع این جنبه ی تاریک برخی انسان ها بود که باید نگرانش می شدیم. در هر صورت باید در این دنیا نجات پیدا می کردیم. مهم نیست که چه سنی داشته باشیم.
در فصل دوم مرده متحرک تمرکز بر روی این است که چه حسی دارد که به عنوان یک کودک بدون هیچ خانواده ای رشد کنید. مرده ی متحرک درباره ی یاد گرفتن درس های خشن و روی پای خود ایستادن بود. در حالی که تمرکز فصل اول بر روی محافظت از کلمنتاین در برابر حقایق ظالمانه ای بود که در ان زندگی می کرد.
بازی های ترسناک و در عین حال اول شخص زیادی در این صنعت وجود دارد، اما در بین ان ها Among The Sleep متقاوت از بقیه است. زیرا در این بازی شما یک انسان زمخت به همراه مهمات کم نیستید. بلکه کودکی هستید که تنها دوست و همدم او یه خرس عروسکی است.
به عنوان یک کودک تمام وسایل خانه برای شما برزگ و وحشتناک است و یه صندوق یا دراور، کوهی است برای بالا رفتن از ان، و بدتر از ان مادر این کودک نیز پیدا نمی شود تا او را به زمانی که در سوپر مارکت گم شده بود برگرداند و تر و خشکش کند. این برای هرکسی اتفاق می افتد، درست است؟!!
در این بازی شما در نقش یک کودک جدید بازی می کنید و باید به سایر پسر ها در پارک جنوبی کمک کنید و تا انتهای راه به مبارزه با الف ها بپردازید. اگر تا حالا به یک مدرسه ی جدید رفته باشید می دانید که سازگاری با بچه های جدید چه حسی دارد. به غیر از هدف اصلی، یکی از هدف های جانبی بازی این است که تا جایی که می توانید برای خود دوست جمع کنید.
یکی از زیرکانه ترین جنبه های بازی تقلید هوشمندانه از مجموعه نمایشی این عنوان است که البته کاملا بزرگسالانه است!! نکته ی خنده دار این است که چطور این مجموعه نمایشی( و بازی) کودکان را به عنوان انسان های بالغ اما در ابعاد کوچک نمایش می دهد و اغلب نقش فرزندان و والدین را جابه جا می کند. این مثال بارزی است از این که چطور یک قهرمان کودک می تواند پیچیده تر و بامزه تر از نمونه ی بزرگسال خود باشد.
این یکی بسیار ساده است. در این بازی شما در نقش “کودک” (The Kid) هستید. قهرمان داستان ما هرگز صحبت نمی کند. در عوض بازی از زبان راوی پیر قصه “Rucks” روایت می شود که متاسفانه قدرتی در کمک رسانی به کودک ما ندارد. شهر Caelondia و مناطق اطراف ان در حال فروپاشی است و همه چیز در دستان The Kid است.
شاید جوان باشد ولی وزن تمام دنیا بر روی شانه های اوست. علیرغم این ها او مقداری فضا برای تعدادی سلاح در کوله اش پیدا می کند و از ان ها با مهارت بالایی استفاده می کند.
درست مانند Stick of Truth در Bully شما کودکی هستید که تازه وارد شهر جدیدی شده است. این بازی تمرکز بیشتری بر این قضیه دارد که تازه کار بودن در یک محیط جدید چه حسی دارد. اگر نمی خواهید به فرزند خود یاد بدهید که چطور رفتار های بدی از خود در مدرسه نشان بدهند، این بازی را از دسترس ان ها دور نگه دارید تا زمانی که کمی بزرگ تر شوند.
وقتی که در حال اسکیت بازی در دالان ها یا پرتاب بمب های بد بو به سمت احمق ها نیستید، مجبورید در کلاس شرکت کنید. شاید خسته کننده به نظر بیاید ولی در عین حال به شما کمک خواهد کرد. کلاس شیمی به شما ساختن سلاح های جدید را یاد می دهد، و انگلیسی مهارت شما در صحبت کردن با NPC ها را افزایش می دهد. ای کاش در دنیای واقعی هم مدرسه تا این حد جذاب و بدون عواقب بود !
در لیمبو بار دیگر کنترل یک پسر بی نام و بی صدا را در دست می گیریم. او به دنبال خواهر گم شده ی خود می گردد که همین خود غم انگیز است. وقتی به اسم بازی توجه کنید متوجه می شوید که پسر بچه ی ما به احتمال زیاد مرده است و همین طور خواهرش.
در این دنیای سیاه و سفید ارامش کمی وجود دارد. تنها روشنایی ضعیفی از جانب افراد دیگر می رسد که ان هم سریعا محو می شود. لیمبو به طور مستقیم چیزی از داستان خود را بیان نمی کند، اما حوادث بازی داستانی را برایمان شرح می دهد که بسیار تاریک و سنگین است.
در حالی که کاراکتر صلی این بازی Joel است، تمرکز بازی بر روی رابطه ی او با Ellie است. دختری که باید به یک گروه شورشی تحویل داده شود، کرم های شب تاب. در یکی از فصول بازی شما کنترل الی را در یک شهر مملو از کلیکر ها به دست می گیرید. و در اینجاست که نقش ها جا به جا می شود و الی است که باید از جوئل مراقبت کند. این فصل به ما نشان می دهد که چقدر الی رشد کرده و چقدر دنیای اطراف بر او تاثیر گذاشته است.
گذشته ی الی بعد ها در محتوای Left Behind نمایان می شود. در اینجا او شخصیت اصلی است و شما به جست و جو در مرکز خریدی که مربوط به قبل از الودگی است می پردازید. ازمایش جالبی است که چطور مردم، به خصوص کودکان خود را با محیط پیرامون وفق می دهند، حتی اگر این به معنی رشد بیش از حد سریع او باشد.
و این ها تنها تعدادی از کوکانی بودند که ما در دنیای بزرگ سالانه ی ان ها، همراهی شان کرده ایم. اگر شما نیز بازی مشابه ای را به یاد دارید با ما به اشتراک بگذارید.
ترجمه: ایمان زمانی
http://news.dbazi.com/1393/04/7-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8-%D9%86/