نفوذ سیاست در رسانههای مختلف موضوعی انکارناپذیر است. پیشبرد اهداف و ایدئولوژیهای سیاسی در سینما، موسیقی و رمانها چه از روی میل خالق آن و چه در قالب یک اثر سفارشی همیشه وجود داشته و هر روز بیشتر هم میشود.
صنعت بازی رایانهای هم با رشد وسیع خود طی یک دهه گذشته به یک مکان مناسب برای اینگونه پیشرویها تبدیل شده است و میتوان بذر یک ایده را در ذهن اقشار سنی مختلف از کودک گرفته تا بزرگسال جای داد. این موضوع را میتوان در یکی از شاخههای جنگ نرم جای داد که گستره آن میتواند گروههای مختلفی را در برگیرد. مثلا یک دولت میتواند یک تفکر و یک نگرشی که به نفع خود است را از طریق یک بازی منتشر کرده و گسترش دهد که به طور ناخواسته و روانی این عمل باعث جذب و اتحاد آنها در این زمینه شود.
این موضوع سیاست تازهای نیست؛ در زمان جنگ جهانی دوم آدولف هیتلر از همین موضوع برای ترغیب حس وطنپرستی در میان آلمانها و ایجاد نفرت از دشمن در صنعت سینما استفاده میکرد. سینمای آلمان در آن زمان دو خط مشی را پیش می برد، اول شاد نگه داشتن مردم داخل کشور با نمایش فیلمهای شاد و دیگری پیشبرد اهداف سیاسی با هدف متحد کردن مردم در جنگ.
چقدر راحت میتوان ایران را همانند یک هیولای ترسناک به جهانیان نشان داد. این کار از طریق یک بازی رایانهای به راحتی امکانپذیر است. در بازی رایانهای Battlefield 3 از ایران به عنوان یک هیولای ترسناک در جهان یاد شده و این بازی، ذهنیتی اشتباه در تفکر مردم جهان ایجاد کرده است و درست در همینبازی چقدر راحت میتوان آمریکا را به عنوان ناجی بشریت در مقابل تهدیدهای مختلف، از آدم فضاییها گرفته تا روسها نشان داد.
چندی پیش بازی Homefront که یک عنوان سفارشی بود عرضه شد. سه تن از مسئولان CIA پشت پرده ساخت این بازی بودند و THQ سازنده بازی هیچ ترسی از علنی کردن این موضوع نداشت. این بازی در مورد حمله کره شمالی به آمریکا و به دست گرفتن کنترل این کشور بود، در حالی که بسیاری ممکن است این بازی را هدفی برای نشان دادن وحشتناک بودن کره شمالی بدانند، حقیقت موضوع این است که برعکس، این بازی همانطور که از نامش پیدا است خانه را هدف گرفته است. در Homefront هدف ترغیب حس وطنپرستی مردم آمریکا بوده است که با معصوم نشان دادن آن در دل داستان خود، مردمان خاورمیانه و آسیای شرقی را خطرناکترین نیروهای انسانی موجود بر روی زمین میداند. با اشاره به این موضوع برمیگردیم به همان قضیه فیلمهای سیاسی هیتلر. به طور مثال در آن فیلمها، سرباز و یا کودکی آلمانی را میبینیم که مورد حمله متفقین قرار میگیرد و به وحشیترین شکل و مظلومانه کشته میشود، کمی بعد انتقام و برتری نیروهای آلمانی را میبینیم. حس اندوه با حس خشم در قالب انتقام ترکیب شده و جرقهای از یک ایدئولوژی و از یک هدف را ایجاد میکند.
هر چه قاب بزرگتر باشد تصویر داخل آن بزرگتر و تاثیرگذارتر خواهد بود. به همین دلیل، سبک محبوب اول شخص نظامی امروزه به بهترین مکان برای ترویج و پیشبرد این اهداف در نظر گرفته شده است. بازی رایانهای Call of Duty سالها است که یک سناریو را در قالب روایتهای مختلف پیش میبرد. در این بازی تمامی دنیا تروریست هستند و آمریکا و انگلیس ناجی دیگر مردمان دنیا از چنگال تروریستها. تصور کنید که هر سال این بازی مثل خوراکی برای ذهن عرضه شود، حتی کسی هم که توجهی به این موضوعات نمی کند ناخواسته به مرحلهای از باور میرسد که تمامی دنیا به جز آمریکا و انگلیس تروریست هستند.
در حالی که بسیاری از والدین نگران مسائل جنسی در بازیها هستند، هیچ گاه به این که فرزندان آنها در مقابل چه بعدی از تهاجمات سیاسی قرار گرفتهاند فکر نمیکنند.
در زمان عرضه Modern Warfare 3 در نیوکاسل انگلیس از مادری که برای فرزند 16 ساله خود این بازی را میخرید سوال شد که چرا با وجود ردهبندی سنی 18+ این بازی، شما این بازی را تهیه میکنید ؟ او جواب می دهد: «میدانم که این بازی برای افراد بیشتر از 18 سال توصیه شده و مناسب است ولی خوشحال هستم که بازی را برای او خریدهام. اگر این کار را نمیکردم او در خانه دوست خود آن را بازی میکرد.» با نگاهی به این گفته متوجه دو موضوع میشویم، اول فراگیر بودن بازیها که همین موضوع اهمیت آنها را از یک سرگرمی صرف دور میکند و دیگری بیتوجهی این مادر به ذهنیت فرزند خود. نتیجه فقط این نیست که بگوییم شخص مورد نظر بعد از انجام یک بازی فردای آن روز از خواب بیدار شود و بگوید: «خارجیها آدمهای بد هستند و ما خوب هستیم.» نتیجه میتواند بسی مخربتر از این باشد. نتیجه ممکن است همانند فاجعه تروریستی سال 2011 نروژ باشد.آندرس برینگ بریویک (Anders Behring Breivik) تروریست جوان اهل نروژ روزی با اسلحه اتوماتیک خود 69 نفر جوان را در یک ساحل به گلوله میبندد و آنها را میکشد. وقتی به گذشته او و ویدئوهایی که وی قبل از انجام این کار درست کرده است نگاه کنیم متوجه میشویم که او اشاره ای دارد به جنگ صلیبی و نفرت از مسلمانان و اینکه باید همانند آن جنگ و مثل شوالیهها به جنگ با مسلمانان رفت. واقعا چطور ممکن است یک آدم به چنین سطحی از تفکر برسد که چنین کار وحشتناکی را انجام دهد ؟ وقتی او را دستگیر کردند اعلام کرد که دلیل کارش مخالفت با ورود مهاجران زیاد به کشور نروژ بوده است. در حالی که او مسلما عضو یک گروه تروریستی نبوده و اقدامی فردی انجام داده است. خیلی راحت میتوان فهمید که علت اصلی کار او کجفهمی و تصور غلط ذهنی او بوده است. متاسفانه بریویک بعد از دستگیری به این موضوع اشاره کرد که او بازیهای Modern Warfare 2 و World of Warcraft را انجام می داده و از Modern Warfare 2 برای تمرین تیراندازی و دقت هدفگیری استفاده کرده است. در آخر هم شباهت عملیات تروریستی او با مرحله ترور در فرودگاه Modern Warfare 2 را به وضوح میبینیم.
از سوی دیگر، بسیاری از بازیسازان هستند که عقیده سیاسی متفاوتی دارند و آن را در بازیهای خود نیز به خوبی نشان میدهند. به طور مثال، هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) بازیساز ژاپنی و خالق سری Metal Gear Solid در هر نسخه از این سری انتقاد بسیار کوبندهای به جامعه غرب و به خصوص آمریکا دارد. او حتی به صورت علنی و خارج از دنیای بازیها نظریات خود را مطرح میکند. وی با مطرح کردن وطنپرستی کورکورانه که منتهی به فاجعههایی عظیم مثل کشتار و تباهی می شود حرف خود را میزند. کوجیما در Metal Gear Solid 4: Guns of Patriots انگشت اشاره خود را به سمت دولتهای غربی و سیستم کاپیتالیسم آنها میگیرد و یا در Metal Gear Solid: Peace Walker حرفها و وعدههای دروغین صلح را مورد انتقاد قرار میدهد. بازیسازان زیاد دیگری همچون کن لوین (Ken Levine) خالق Bioshock دیدی فردی نسبت به سیستمهای بزرگ و ایدئولوژی ها از پایه سوخته دارند.
همانطور که میبینیم با پیشرفت تکنولوژی در صنعت بازیهای رایانهای عرصه برای جولان دادن در زمینه سیاسی بسیار است و هر بازیسازی میتواند ایدئولوژیهای سیاسی خود را در آن قرار داده و منتشر کند. بسیاری متوجه آن نمیشوند ولی به احتمال زیاد مبتلا به آن خواهند شد و بسیاری هم این نکات را درک میکنند و با تامل به آن نگاه میکنند. جنگی رسانه ای در بازی ها به راه است که هر دو سمت جبهه آن سعی در تخریب همدیگر دارند و این ما هستیم که به عنوان مصرف کننده در مقابل آنها قرار می گیریم و باید تصمیم بگیریم.
هرساله هزینه های بسیار زیادی از طرف احزاب مختلف سیاسی برای تبلیغات مستقیم و غیر مستقیم در بازیها انجام میشود. تبلیغات مستقیم همچون چاپ پوسترهای باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا داخل بازی Burnout Paradise و یا تبلیغات غیر مستقیم همانند مطالبی که ذکر شد. ارقام بسیار بالایی نیز از طرف احزاب سیاسی برای ساخت بازیها صرف میشود که این ارقام جدا از هزینههایی است که ناشر و یا خود سازنده صرف ساخت بازی میکنند. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ما شاهد حضور باراک اوباما در بازیهایی مثل Madden NFL و NBA 2K هم هستیم.
نفوذ سیاست در بازیهای رایانهای هر ساله بیشتر میشود و تاثیر آن انکارناپذیر است، این که آیا ما تحت تاثیر آنها قرار بگیریم یا نه باز میگردد به خرد و توجه ما به این مسائل؛ چون بدون شک تاثیر این مسائل روی ضمیر ناخودآگاه ما اجتنابناپذیر خواهد بود و تنها با دانش و آگاهی است که میتوان با آن مقابله کرد.
حمیدرضا نیکوفر