همه چیز از یک روز زیبای بهاری شروع شد. خوش نفس طبق عادت همیشگی مشغول آب دادن به گلهای مزرعه خود بود که ناگهان گل قاصدک سمی بزرگی که در جنگل کنار مزرعهی او بود میترکد و قاصدکهای کوچک سمی را در کل جنگل پخش میکند.
قاصدکهای سمی به قصد آلوده کردن کل جنگل در آسمان پراکنده میشوند و شروع به آلوده کردن زمینهای اطراف جنگل میشوند.
در این حین خوش نفس به قصد محافظت از خانه و مزرعهی خود باید با خرطوم قوی خود تمام قاصدکهای سمی را از مزرعهی خود دور کند و به نقاط دیگر بفرستد.